ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 |
دوباره پرت شدم توی آرزوهایم
به دست باد که لرزید توی موهایم
به جان ندادن ِ دنیا به پای آزادی
به خواب ِ دیدن ِتو_دست ِ خاک افتادی...
به افتخار ِخَلاصی از آتش ِ نَمرود
به زندگی که نشد کرد تا شقایق بود
به خنده های تو که حسرت ِ زمانم شد
به چشم های تو که منجی ِ جهانم شد
به عکس های تو که حامل جنون بودند
به انتقام کسانی که غرق ِ خون بودند
به قهوه خوردن ِدر کافه رو به روی تو
هنوز می زند انگار نبض ِبوی تو...
به "فرصتی" که ندادی فقط به من انگار
بمان و دست از رفتن به خاطرم بردار...
که زخم هام ندیدند روی ِ "مرحم" را
همیشه چشم ِ تو پوشاند روی این غم را
.............
زهیر* ِگم شده ی من، از اشک خسته شدم
بپرس حال جهان مرا... شکسته شدم
چقدر باور کردم _که لحظه ای سارا
"فراغت از تو میسر نمی شود ما را "
چقدر می خواهم که تورا بغل بکنم
تمام مشکل ها را دوباره حل بکنم
............................
و خواستن نتوانستن است در اینجا
همیشه "مرثیه بودی برای این رویا"*
و فکر می کنم از دست دادنت غم بود
و رفتن ِ تو فقط برنگشتن اش کم بود
.........................
"خطاست این که دل دوستان بیازاری"**
اگرچه حس ِ تو پاگیر ِ این مکان نشده است
کنار آمده ام با غمت وَ فهمیدم...
هنوز دلخوشی ام وارد ِ جهان نشده است...
....................
..........
.....
*فیلم مرثیه ای برای یک رویا
**مصرع هایی از سعدی
١٤٠٢/١٠/٥