-
زهیر...
سهشنبه 5 دی 1402 20:34
دوباره پرت شدم توی آرزوهایم به دست باد که لرزید توی موهایم به جان ندادن ِ دنیا به پای آزادی به خواب ِ دیدن ِتو_دست ِ خاک افتادی... به افتخار ِخَلاصی از آتش ِ نَمرود به زندگی که نشد کرد تا شقایق بود به خنده های تو که حسرت ِ زمانم شد به چشم های تو که منجی ِ جهانم شد به عکس های تو که حامل جنون بودند به انتقام کسانی که...
-
...
شنبه 13 آبان 1402 19:01
بخشیده بودم به نگاه ِ تو جهانم را بر باد می دادی تمام دودمانم را من جَلد بودن را بلد بودم، نفهمیدی از من گرفتی بی جهت هِی آسمانم را تو سال ها ماندی ولی من جمع می کردم از زیر ِدست کاردهایت، استخوانم را دنیای خوبی داشت تنهایی ِ قبل از تو ای کاش میشد که بخوابانی جهانم را ای کاش میشد به عقب برگشت و پاک ات کرد از دست دادم...
-
برای تو ...
شنبه 20 خرداد 1402 08:24
می نشینم کنار دنیایم خستگی توی صورتش پیداست روی "ماندن" حساب وا کردن اشتباه عموم ِ آدم هاست خاطرات تو ته نشین شده اند در من و سالهای مجروحم کاش میشد مرا بهم نزنی که به یادم نیافتد اندوهم دوستانی که پشت من بودند همگی از مقابلم رفتند آب را گِل نکن که ماهی ها مدتی هست از دلم رفتند .................. لایق زندگی...
-
||... لاله زار ...||
جمعه 21 بهمن 1401 12:52
در سرنوشت برگ ها تنها تباهی ماند افتادن از هر شاخه و بی تکیه گاهی ماند ............................... چیزی نمی بینم ولی حس میکنم غم را سردی ِخون رو گونه های خاک خوردم را انگار چشمانم مرا دیگر نمی خواهند چون شانه هایت بی توقع، سر نمی خواهند . مغلوب ِجنگ تن به تن با آرزو هایم به تو به شکل حیرت انگیزی نمی آیم . باید که...
-
باتلاق
سهشنبه 10 اسفند 1400 15:15
دلم گرفته...کجایی؟ مرا نمیبینی؟ رسیده ام به جهانی از آه و بدبینی ضعیف تر شدم از خاطرات در وهمم تو از کجای دلم رفته ای،نمی فهمم شبیه هیچ کسی نیست خنده هایت که نبود سهم من از زندگی هوایت که اگر که روی زمین ماند نعش دنیایم دوباره با خود نحسم کنار می آیم ............... تمام هرچه کشیدم همیشه از «من» بود بمان،که من چمدانم...
-
سارا
سهشنبه 11 مهر 1396 21:06
بر پشت ِ روحم خاطراتت خنجری دارند این زخم های بی پدر،نامادری دارند ! من تا ابد در دست هایت " ماندنی " هستم که " رفتنی ها " ابتدا بال و پری دارند عمریست می گویم مرا یک روز می بیند ! خوب لااقل این آرزوها باوری دارند آنقدر داغونم که در مقیاس کوچک تر سیگارهایت حال و روز بهتری دارند یا دارها ... این...
-
دکلمه طالع نحس
یکشنبه 2 مهر 1396 03:52
زحمت میکس و آهنگ رو دوست خوبم خانم شعله موافق عزیز کشیدند لینک دانلود با صدای خودم: download
-
شبیه تو
جمعه 31 شهریور 1396 17:50
کبوتری که ندیدی به شیشه ات می خورد و پنجره جسدش را به روی دست آوُرد :::::::::::: " عیان نشد که چرا آمدم کجا رفتم "* به جستجوی کسی که شبیه تو باشد؟ تو خوش نداشتی اصلاً ببینمت گاهی و توی ذهن ِ شلوغت کسی ولو باشد که فکر میکردم توی حس " تنهایی " م " تفکرات " ِ تو آلوده ی " روسو "...
-
دیوار مهربانی
یکشنبه 24 اردیبهشت 1396 20:16
حرفی بزن،این حرف ها دیوار خواهد شد تاریخ برلین بازهم تکرار خواهد شد ................................................ هرچی که می خواهی از این"دیوار"هابردار با"مهربانی"سایه ات را ... بر سرم بگذار _انگارکه...انگارکه...پشت و پناهم رفت _ وقتی نباشی واقعا از دست خواهم رفت .................... تنهایی ام...
-
عکس العمل
جمعه 6 اسفند 1395 21:54
منم که"روز"شد اما به"ماه"ایمان داشت که لحظه های تباهم به"آه"ایمان داشت پس از تو اشک نباید پناه من بشود... برادری که ندارم به چاه ایمان داشت تو سرسپرده ترین مهره ی ِمرا کشتی و باز مهره ی ِدیگر به شاه ایمان داشت به"سوزنی"که نبودم ولی نمی گشتی دلم به شوق ِنگاهت،...
-
((...بی خوابی...))
جمعه 22 بهمن 1395 16:09
گفتم ضرر داری و در آخر فقط سودی دندان ِعقلی و از اول رفتنی بودی... ::::::::::::::: هرگز نفهمیدم که تو آخر چه می خواهی؟ از خاطراتت گم شدم دیگر چه می خواهی؟ ::::::::::::::: پهلو به پهلو می شوم هرشب به روی قبر با قرص جبران می کنم بی خوابی ِغم را هرروز میمیرم ولی انگار کافی نیست هرروز می بینی مرا، بی تابی ِ هم را......
-
گناه کن...
جمعه 12 آذر 1395 15:11
برگرد و روزگار دلم را سیاه کن هرچی که ماند از بدنم را تباه کن باید که ناتمام نماند تمام من چیزی نمی رسد به تو با انهدام من من جز تو هیچ راه فراری نداشتم با هیچ کس به جز تو قراری نداشتم گناه کن... برگرد و روزگار دلم را سیاه کن هرچی که ماند از بدنم را تباه کن باید که ناتمام نماند تمام من چیزی نمی رسد به تو با انهدام من...
-
تمام ناتمام
دوشنبه 13 اردیبهشت 1395 01:55
دست مرا بگیر که دنیا به هیچکس... من التماس میکنم اینجا به هیچکس! "از چشم خود بپرس که مارا که می کشد" دلبسته داشتیم ولی ما به هیچکس... این "من" که خنده هاش عزادار گریه است در غم خلاصه میشد و غم را به هیچکس... برگرد تا نرفته ام از دست های تو برگرد تا اسیرتوام ،تا به هیچکس... من عشق می کنم که بمیرم...
-
«...کلاغ ها...»
جمعه 14 اسفند 1394 15:55
از یک جهان بریده ام اما درون من دلبستگی برای کسی که"نبود"بود ........... عاشق شدم،شبیه تو در یک نگاه...نه شاید ضرر کنم ولی یک اشتباه...نه .......... عاشق شدی و...عاشقتم مرد لعنتی من را بزرگ می کند این درد لعنتی هرروز رانده می شومت با فریب سرخ جایی رسیده ام که به دادم صلیب سرخ... مخروبه ای تو مثل نگاه کلاغ ها...
-
قایقی میشد ساخت
یکشنبه 25 بهمن 1394 05:02
در گیر و دار غم، مرا "صدسال تنهایی"ست یک مشت حرف بی صدا،یک بغض هرجایی ست با نبض کُند خاطراتی کـــه درونم هست آن روی سکه در دلم درحال پیدایی ست جایت کنار خاطراتم نیست...لعنت بر آنشب که گفتی شعرهایت پل به رسوایی ست تغییر کردی،بیش از این چیزی که می گویم دیدم تبانی کرده ای با درد ـ شب هایی ست ـ تا بر نگاهت پشت...
-
حماقت
یکشنبه 25 بهمن 1394 04:55
ورق زدی و رسیدی به آخرین شعرم شروع بغض نفس های من شدی حالا کنار نعش غرورم به خاک افتادم نشسته ای که بخوانی هجای دردم را برای حجم نفس هات مثل سِل بودم منی که پای غرورت، به قعر گِل بودم؟ کمی کنار غزل ها زوار در رفتم که هر کجا که تو گفتی بجوش...سَر رفتم نگو که حرف تو را از نگاه می خوانم «به پای لرزش حسّت همیشه می مانم»...
-
زنده به گور
یکشنبه 25 بهمن 1394 04:43
نه...زخم های تو بر من اثر نمی کرد و شبیه طالع رویین تنی شدم حــالا صدای"زنده به گور"ی شدم که حتی شعر نداد فــرصت گفتن به آرزویش را ..... همیشه چشم تو ریگی به کفش هایش داشت و زخم های شنیعی به روح من می کاشت که حرف،پشت من از ترس تو تحصن کرد برای کینه معذب نمی شوی نامرد ؟! تو مبتلا نشدی بر دو روز تنهایی نبود......
-
دنباله دار
جمعه 24 مهر 1394 18:24
"دنبـــــــاله دار" از بت پرستی میرسم به حق پرستی تا دور تو میگردم شبیه مسلک"پوجا"٭ دنیای من،چشمان یک قدیس آلوده ست چشمی که یادم می دهد بی بند و باری را "در خود فرو رفتم"خدا را نه،تورا دیدم تنها دلیل بودنت تنهایی من نیست "آزادی ام"را توی مشتت داشتی،گفتم: چشمان گرمت...
-
جنون بالقوه
پنجشنبه 26 شهریور 1394 19:06
جنون بالقوه مرگ را هر شب آرزومندیم به سیاهی و سایه پابندیم گور خود را به دست خود کندیم! این جهنم بهای باور ماست! چشم ها توی درد خوابیدند گاو هامان همیشه زاییدند چشمه های سراب ،خشکیدند! "خودکشی"نه...که "خوان"ِ آخر ماست! - عشق- ایهام زندگی بـــودی ژنوم ات اقتدا به نابودی ... "شاید از کُنده های...
-
طالع نحس
جمعه 20 شهریور 1394 18:52
من آب شدم بلکه به دریا برسم از طالع نحس...کل دریا خشکید .... با هر قدمی که رفته ای بی کم و کاست پی برده ام اشک، محرمی بی پرواست گفتم که صدا می زنی ام( یاد منی ) (در یاد تو ماندن) انتظاری بیجــاست تو دست بزن نداشتی اما دل.... سیلی خور ِ خاطرات بود از چپ و راست دل تا به ابد جهنمی مثل یخ است "سالی که نکوست از بهارش...