شاید کمی حرف برای گفتن...
شاید کمی حرف برای گفتن...

شاید کمی حرف برای گفتن...

زهیر...

دوباره پرت شدم توی آرزوهایم

به دست باد که لرزید توی موهایم


به جان ندادن ِ دنیا به پای آزادی  

به خواب ِ دیدن ِتو_دست ِ خاک افتادی...


به افتخار  ِخَلاصی از آتش ِ نَمرود 

به زندگی که نشد کرد تا شقایق بود


به خنده های تو که حسرت ِ زمانم شد

به چشم های تو که منجی ِ جهانم شد


به عکس های تو که حامل جنون بودند

به انتقام کسانی که غرق ِ خون بودند


به قهوه خوردن ِدر کافه رو به روی تو

هنوز می زند انگار  نبض   ِبوی تو...


به "فرصتی" که ندادی فقط به من انگار

بمان و دست از رفتن به خاطرم بردار...

 

که زخم هام ندیدند روی  ِ "مرحم" را

همیشه چشم ِ تو پوشاند روی این غم را

.............

زهیر* ِگم شده ی من، از اشک خسته شدم

بپرس حال جهان مرا... شکسته شدم


چقدر باور کردم _که لحظه ای سارا

"فراغت از تو میسر نمی شود ما را "


چقدر می خواهم که تورا بغل بکنم

تمام مشکل ها را دوباره حل بکنم

............................

و خواستن نتوانستن است در اینجا

همیشه "مرثیه بودی برای این رویا"*


و فکر می کنم از دست دادنت غم بود

و رفتن ِ تو فقط برنگشتن اش کم بود 

.........................

"خطاست این که دل دوستان بیازاری"**

اگرچه حس ِ تو پاگیر  ِ این مکان نشده است 

کنار آمده ام با غمت وَ فهمیدم...

هنوز دلخوشی ام وارد ِ جهان نشده است...

....................

..........

.....

*فیلم مرثیه ای برای یک رویا

**مصرع هایی از سعدی

١٤٠٢/١٠/٥


||... لاله زار ...||

 در سرنوشت برگ ها تنها تباهی ماند  

افتادن از هر شاخه و بی تکیه گاهی ماند

...............................

چیزی نمی بینم ولی حس میکنم غم را

سردی ِخون رو گونه های خاک خوردم را

ادامه مطلب ...

«...کلاغ ها...»


از یک جهان بریده ام اما درون من


دلبستگی برای کسی که"نبود"بود


...........


عاشق شدم،شبیه تو در یک نگاه...نه


شاید ضرر کنم ولی یک اشتباه...نه


..........


عاشق شدی و...عاشقتم مرد لعنتی


من را بزرگ می کند این درد لعنتی 



هرروز رانده می شومت با فریب سرخ


جایی رسیده ام که به دادم صلیب سرخ...



مخروبه ای تو مثل نگاه کلاغ ها


ترسیدم از غرور تو از ننگ عاق ها



ترسیدم از سقوط به قرن عذاب تو


ترسیدم از صعود ِجنون،درد ِخواب تو



من قرن هاست منتظرم تا که پشت خط...


دل باختی و نسل کشی می کنی فقط


........


خاکم بکن که زندگی من زیادی است


مردن برای توده ی زخمی م،عادی است



هرچی که هست،دار و ندارم فدای تو


من زنده مانده ام که بمیرم برای تو


  ادامه مطلب ...